منتشر شده در مجله آموزش مهندسی ایران٬ شماره ۲۴٬ سال ششم٬ ص ۱۷۶-۱۶۷
مشاهده تمام نوشته های یحیی جافریان
یکی از مهمترین فعالیت های مدیران واحدهای صنعتی بررسی روزمره عمکرد واحد و کارکنان آن است. باری انجام این گونه بررسی ها٬ اغلب جلسات گروهی یا فوری تشکیل و در آنها مدیر با شیوه خاص خود٬ عملکرد فرد یا افراد را مورد قضاوت قرار می دهد. این گونه بررسی ها می تواند سازنده یا مخرب باشد. برخورد سازنده مدیران با عملکرد کارکنان باعث ایجاد تحرک و انگیزه٬ نفوذ در آنها٬ اصلاح عملکردهای نادرست٬ ایجاد جو همکاری و افزایش بهره وری خواهد شد. با توجه به اهمیت روش صحیح بررسی عملکرد کارکنان٬این نوشتار ویژگی های انتقاد سازنده و انتقاد ویرانگر را اراپه می کند.
انسان موجودی است احتماعی که در تقابل با مجموعه عوامل و عناصر درونی و بیرونی٬ در حالی که لذت انسان بودن را با خود دارد٬ همواره در معرض تنشهای مختلف نیز قرار می گیرد. دامنه تنشها و شدت یا ضعف آنها٬ عموماْ به حیطه مسوولیتها٬ برخوردها و تقابلهای محیطی مستقیم از یک سو٬ و مجموعه عوامل اجتماعی بصورت غیر مستقیم از سوی دیگر بستگی دارد.
مدیران موفق ده آخر قرن بیستم به یک توانایی بیش از تواناییهای دیگر نیاز دارند. توانایی مدیریت منابع انسانی٬ یک مدیر می تواند ماه ها و سالها وقت صرف آموزش تکنیک های مختلف بازاریابی٬ مالی٬ کامپیوتر و … نماید و در انتهای این راه حداکثر یک تکنیسین خوب خواهد بود. اما در صورتی که فراگیرد که چگونه منابع انسانی را مدیریت کند؛ می تواند مدیری موفق باشد و کلیه تخصص های لازم را نیز به خدمت می گیرد. از مسایل مهم مدیریت نیروی انسانی٬ بررسی و حل مشکلات به صورت رو در رو است و توانایی یک مدیر در حل این گونه مسایل از معیارهای توانمندی او است. متاسفانه درصد زیادی از مدیران در این زمینه ناموفق هستند؛ زیرا دارای مهارت لازم برای برخورد با این گونه مشکلات نیستند و برای پرورش مهارتهای لازم نیز طرح و برنامه ای ندارند. نکته کلیدی در ناموفق بودم اغلب این مدیران٬ ضعف مهارت گوش دادن در آنها است. با توجه به نقش مهم و محوری هنر گوش دادن در توفیق مدیران برای غلبه بر مشکلات٬ ضروری است که آنان این هنر را با ممارست در خود تقویت کرده و در تکامل آن بکوشند. نوشتار حاضر کوششی است در راستای نشان دادن اهمیت گوش دادن و آداب آن٬ در راستای نشان دادن اهمیت گوش دادن و آداب آن٬ با امید به اینکه شاهد نوشتارهای بیشتری در این زمینه باشیم.
جهان صنعت دستخوش تحولات شگرف٬ شتابان و بسیاد پیچیده ای است. در توفان چنین تغییراتی٬ ماندن در حال سکون٬ یا حرکت آهسته٬ به معنای سقوط و اضمحلال یک سازمان است. بنابراین راهبران و مدیران شرکتها٬ برای نجات سازمان خود و کسب موفقیت برای آن٬ به طرح و نقشه بسیار دقیقی نیاز دارند٬ تا به آنها کمک کند که سازمان خود را در این مسیر دشوار و بی پایان راهبری کنند. طرح و نقشه مذکور٬ چیزی نیست جز فرایند بهبود مستمر٬ که به ضرورتی همه گیر و گریز ناپذیر تبدیل شده است.
شرکت های پیشتاز و موفق دنیا٬ اهدافی بی نظیر کسب رضایت کامل مشتریان٬ جلب رضایت کامل کارکنان٬ کاهش قیمت محصولات٬ افزایش سرعت اجرای پیمان ها٬ بهبود کیفیت محصولات٬ افزایش بهره وری٬ ورود به بازارهای جهانی٬ زنده ماندن و مفقیت در عرصه رقابت فشرده جهانی٬ نیز اجرای فرایند بهبود مستمر به وسیه رقبا٬ را از دلایل اصلی به کارگیری فرایند بهبود مستمر در شرکت های خود ذکر می کنند.
به دلیل اهمیت حیاتی بهبود مستمر و نقش آن در تداوم حیات٬ رشد و گسترش شرکت ها٬ این مقاله ضمن بررسی تحولات نوین و پیش بینی تحولات ۲۵ سال آتی٬ به بررسی مفهوم مقوله بهبود مستمر و ضرورت طرح ریزی و برنامه ریزی برای اعمال آن پرداخته و شرایط لازم برای مفقیت آن را٬ با توجه به تجربیات ارزشمند شرکتهای موفق و پیشتاز٬ ارائه می کند.
شش سیگما ( Six Sigma ) چیست ؟
مدیران ارشد سازمان ها عموما در مورد بهبود فرایندهای کسب و کار خود٬ کاهش هزینه ها٬ افزایش بهره وری و بهبود عملکرد گفتگو می کنند و برای دستیابی به آن ها طرح ریزی می نمایند. شش سیگما ( Six Sigma ) یکی از روش های مهمی است که به سازمان ها در نایل شدن به این اهداف کمک می کند. یک تعریف مناسب برای شش سیگما عبارتست از: « شش سیگما روشی است منظم و دقیق که با به کارگیری اطلاعات و تحلیل آماری٬ عملکرد فرایندهای سازمان را اندازه گیری می کند و با شناسایی عوامل ضایعات٬ برای کاهش آن ها طرح ریزی می نماید.
آخرین دیدگاهها